عشق یعنی سوختنها از درون... عشق یعنی با تو خواندن از جنون عشق یعنی سوختنها از درون عشق یعنی سوختن تا ساختن عشق یعنی عقل و دین را باختن عشق یعنی دل تراشیدن ز گل عشق یعنی گم شدن در باغ دل عشق یعنی تو ملامت کن مرا عشق یعنی می ستایم من تو را عشق یعنی در پی تو در به در عشق یعنی یک بیابان درد سرعشق یعنی با تو آغاز سفر عشق یعنی قلبی آماج خطر عشق یعنی تو بران از خود مرا عشق یعنی باز می خوانم تو را عشق یعنی بگذری از آبرو عشق یعنی کلبه های آرزو عشق یعنی با تو گشتن هم کلام عشق یعنی انتظار یک سلام عشق یعنی دستهایی رو به دوست عشق یعنی مرگ در راهت نکوست عشق یعنی شاخه ای گل در سبد عشق یعنی دل سپردن تا ابد عشق یعنی سروهای سربلند عشق یعنی خارها هم گل کنند عشق یعنی تو بسوزانی مرا عشق یعنی سایه بانم من تو را عشق یعنی بشکنی قلب مرا عشق یعنی می پرستم من تو را عشق یعنی آن نخستین حرفها عشق یعنی در میان برفها عشق یعنی یاد آن روز نخست عشق یعنی هر چه در آن یاد توست عشق یعنی تک درختی در کویر عشق یعنی عاشقانی سر به زیر عشق یعنی بگذری از هفت خان عشق یعنی آرش و تیر و کمان
عشق چیست؟ به كودكی گفتند :عشق چیست؟ گفت : بازی . به نوجوانی گفتند : عشق چیست؟ گفت : رفیق بازی به جوانی گفتند : عشق چیست؟ گفت : پول و ثروت. به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟ گفت :عمر. به عاشقی گفتند : عشق چیست؟ چیزی نگفت آهی كشید و سخت گریست. به گل گفتم: عشق چیست؟ گفت : از من خوشبو تره .به پروانه گفتم: عشق چیست؟گفت :از من زیبا تره .به خورشید گفتم عشق چیست؟ گفت: از من سوزنده تره .به عشق گفتم تو آخر چه هستی ؟؟.. گفت نگاهی بیش نیستم.
عشق یعنی ... عشق یعنی... عشق يعني يك سلام و يك درود عشق يعني درد و محنت در درون عشق يعني يك تبلور يك سرود عشق يعني قطره و دريا شدن عشق يعني يك شقايق غرق خون عشق يعني زاهد اما بت پرست عشق يعني همچو من شيدا شدن عشق يعني همچو يوسف قعر چاه عشق يعني بيستون كندن بدست عشق يعني آب بر آذر زدنعشق يعني چون محمد پا به راه عشق يعني عالمي راز و نياز عشق يعني با پرستو پرزدن عشق يعني رسم دل بر هم زدن عشق يعني يك تيمم يك نماز عشق يعني سر به دار آويختن عشق يعني اشك حسرت ريختن عشق يعني شب نخفتن تا سحر عشق يعني سجده ها با چشم تر عشق يعني مستي و ديوانگى عشق يعني خون لاله بر چمن عشق يعني شعله بر خرمن زدن عشق يعني آتشي افروخته عشق يعني با گلي گفتن سخن عشق يعني معني رنگين كمان عشق يعني شاعري دلسوخته عشق يعني قطره و دريا شدن عشق يعني سوز ني آه شبان عشق يعني لحظه هاي التهاب عشق يعني لحطه هاي ناب ناب عشق يعني ديده بر در دوختن عشق يعني در فراقش سوختن عشق يعني انتظار و انتظار عشق يعني هر چه بيني عكس يار عشق يعني سوختن يا ساختن عشق يعني زندگي را باختن عشق يعني در جهان رسوا شدن عشق يعني مست و بي پروا شدن عشق يعني با جهان بيگانگى عشق یعنی رازقی عشق یعنی مست گشتن از شمیم عشق یعنی آفتاب بی غروب عشق یعنی آسمان ، یعنی فروغ عشق یعنی آرزو ، یعنی امید عشق یعنی روشنی ، یعنی سپید عشق یعنی غوطه خوردن بین موج عشق یعنی رد شدن از مرز اوج عشق یعنی از سپیده تا سحر عشق یعنی پا نهادن در خطر عشق یعنی لحظه دیدار یار عشق یعنی دست در دست نگار عشق یعنی نغمه های هایده عشق یعنی رقص آب و آینه عشق یعنی عقل شد مدهوش تو عشق یعنی مست در آغوش تو عشق یعنی لب به لب انداختن عشق یعنی جامه را انداختن عشق یعنی لحظه های بی قرار عشق یعنی صبر ، یعنی انتظار عشق یعنی اشتیاق و اضطراب عشق یعنی دلهره ، یعنی شتاب عشق یعنی اشک ، یعنی عاطفه عشق یعنی یادگاری ، خاطره عشق یعنی لایق مریم شدن عشق یعنی با خدا همدم شدن عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی ، یعنی سراب عشق یعنی خواستن ، له له زدن عشق یعنی سوختن ، پر پر زدن عشق یعنی سالهای عمر سخت عشق یعنی زهر شیرین ، بخت تلخ عشق یعنی با "خدایا" ساختن عشق یعنی چون همیشه "باختن" .........
برای رسیدن به تو پا پیش گذاشتم خودم را قسمت کردم تو را سهم تمام رویاهایم کردم انصاف نبود تو که میدانستی با چه اشتیاقی خودم را قسمت میکنم پس چرا زودتر از تکه تکه شدنم جوابم نکردیبرای خداحافظی خیلی دیر بود خیلی دیر …. _________________ کجای گریه های من رسیدی تو به داد من نبودی تو برای من نبودی تو به یاد من.......نبودی تو پناه من نبودی تکیه گاه من
من و شب و قلم و کاغذ و تنهایی بی تو بازم...شب و قلم و کاغذ و تنهایی بی تو
گفتنــــد : بـــــاد آورده را بـــــاد می برد اما ،تــــو که با پــــای خودت آمدهبودی ! _________________ کجای گریه های من رسیدی تو به داد من نبودی تو برای من نبودی تو به یاد من.......نبودی تو پناه من نبودی تکیه گاه من
تو به فکر پر کردن جام شراب من به فکر بويدن شراب تنت تو به فکر مستیو هم اغوشی من به فکر مستی بعد از هم اغوشی _________________ کجای گریه های من رسیدی تو به داد من نبودی تو برای من نبودی تو به یاد من.......نبودی تو پناه من نبودی تکیه گاه من
هفته ی پیش جدا شدیم امروز کارت عروسیش رسید دستم...! رو کارتش نوشته....سالیان دلباختگان... بالاخره بهم رسیدند آتیش گرفتم خوندم..... _________________ کجای گریه های من رسیدی تو به داد من نبودی تو برای من نبودی تو به یاد من.......نبودی تو پناه من نبودی تکیه گاه من
خاطره ها که مثل مینهای عمل نکرده توی روحتکاشته شده و با یک حرف میترکوننت !!!
_________________ کجای گریه های من رسیدی تو به داد من نبودی تو برای من نبودی تو به یاد من.......نبودی تو پناه من نبودی تکیه گاه من
بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم از اینجا بزن بریم عشقه و داد وبیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم از اینجا بزن بریم از اینجا دوباره عشق، دوباره گوشه گیرم همین و بس دوباره سر به زیرم نمیشه پنهون بشم دست دلم رو شدهبزن بریم تا نگی طفلکی ترسو شده بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم از اینجا بزن بریم عشقه و داد وبیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم بادا باد عشقه و داد و بیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم از اینجا اینجا کجاست که اومدی دیوونه اینجا صف شلوغ پلوغه نونه آخر قصه من و تو بد نیست بزن بریم که قلبم شکستن قلب تو رو بلدنیست بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم از اینجا بزن بریم عشقه و داد وبیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم بادا باد عشقه و داد و بیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم از اینجا دوباره ترس ، دوباره شوق پرواز دوباره من سر به هوای آواز نمیشه پنهون بشم دست دلم رو شده بزن بریم تا نگی طفلکی ترسو شده بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم از اینجا بزن بریم عشقه و داد و بیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم بادا باد عشقه و داد و بیداد بزن بریم بزن بریم بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم از اینجا بزن بریم عشقه و داد و بیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم بادا باد عشقه و داد و بیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم از اینجا بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم عشقه و داد و بیداد بزن بریم بادا باد عشقه و داد و بیداد بزن بریم از اینجا بزن بریم از اینجا متن ترانه بزن بریم
عزیزم دلخوری هام زیاد شده انگاری فصل خزون برگمه می خوام سفره ی دلم رو وا کنم بخدا اینبار می گم چه مرگمه اگه هی بیخودی دعوا می کنم خب می خوام بهم محبت بکنی بخدا بعضی روزا فکر می کنم که داری منو تحمل می کنی جلوی غریبه ها خیلی بده دستتو از توی دستام می کشی خودمو گاهی به مردن می زنم تا شاید منت من رو بکشی آرزومه یه دفعه جایی میری بپرسی میشهبرم یا که نرم مطمئن باش که بهت می گم برو اما زود برگردی دردت به سرم . وقتی می بینم باهام غریبه ای فکر رفتنهی می افته تو سرم اما چون طاقت رفتن ندارم می زنم به بیخیالی می گذرم بی محلی هات داره زجرم می ده دیگه از این وضعیت خسته شدم چرا هی دروغ می گم نمیدونم انگاری زیادی وابسته شدم وقتی بیخودی میگم مریض شدم دوست دارم یک کمی دلواپس بشی بخدا چیز زیادی نمی خوام چی میشه اگه یکم عوض بشی وقتی که سراغنتو نمی گیرم چی میشه یه بار سراغم بگیری واسه این که بهت محبت بکم دور از جونت تو هم یک بار بمیری.
عشق یعنی با تو خواندن از جنون عشق یعنی سوختنها از درون عشق یعنی سوختن تا ساختن عشق یعنی عقل و دین را باختن عشق یعنی دل تراشیدن ز گل عشق یعنی گم شدن در باغ دل عشق یعنی تو ملامت کن مرا عشق یعنی می ستایم من تو را عشق یعنی در پی تو در به درعشق یعنی یک بیابان درد سر عشق یعنی با تو آغاز سفر عشق یعنی قلبی آماج خطر عشق یعنی تو بران از خود مرا عشق یعنی باز می خوانم تو را عشق یعنی بگذری از آبرو عشق یعنی کلبه های آرزو عشق یعنی با تو گشتن هم کلام عشق یعنی انتظار یک سلام عشق یعنی دستهایی رو به دوست عشق یعنی مرگ در راهت نکوست عشق یعنی شاخه ای گل در سبد عشق یعنی دل سپردن تا ابد عشق یعنی سروهای سربلند عشق یعنی خارها هم گل کنند عشق یعنی تو بسوزانی مرا عشق یعنی سایه بانم من تو را عشق یعنی بشکنی قلب مرا عشق یعنی می پرستم من تو را عشق یعنی آن نخستین حرفها عشق یعنی در میان برفها عشق یعنی یاد آن روز نخست عشق یعنی هر چه در آن یاد توست عشق یعنی تک درختی در کویر عشق یعنی عاشقانی سر به زیر عشق یعنی بگذری از هفت خان عشق یعنی آرش و تیر و کمان
تعداد صفحات : 2